پس از این،طرح اولیه برنامه آموزش مهارت های زندگی توسط سازمان جهانی بهداشت به منظور ارتقای سطح بهداشت روان وپیشگیری از آسیب های روانی-اجتماعی تهیه شد.با توجه به اینکه بسیاری از مشکلات واختلالات روانی –عاطفی،ریشه‌های دارندونیز علت بسیاری از آسیب های اجتماعی مانندخشونت،رفتارهای بزهکارانه-خودکشی به عدم توانایی افراددر«برقراری روابط صحیح وکنترل هیجانات وتصمیم گیری وحل مسئله مربوط می شود» داردکارشناسان سازمان جهانی بهداشت برآن شدند که با تنظیم وتدوین برنامه ای سبب ارتقای توانایی شناختی وذهنی وروانی کودکان وبه طور کلی پیشگیری از آسیب های اجتماعی واختلالات روانی شوند.هدف اصلی این برنامه آن است که کودکان ونوجوانان در هنگام تحصیل ،مهارت هایی را بیاموزندتا بتواننددر مورد خود،انسان‌های دیگروکل اجتماع به طور مؤثر عمل نمایند.(همان منبع).

 

 

۲-۶ تاریخچه آموزش مهارت‌های زندگی در ایران

 

در راستای ارتقای سلامت وبهداشت روان اجتماعی وپیشگیری از آسیب های اجتماعی در سطح جامعه که از اهداف مهم واصلی مسئولین کشور نیز می‌باشد.کشور ماهم برای رسیدن ‌به این امر مهم برنامه های ارتقایی ‌و پیشگیرانه متعددی را تدوین واجرا نموده است.در این میان با توجه به خیل عظیم کودکان ونوجوانان مدرسه رو وهم چنین نقش سلامت روان در پرورش کودکان ونوجوانان،برنامه های بهداشت روان مدارس مورد توجه متخصصان امور سلامت وبهداشت روان قرار گرفته است.در این میان دفتر کل پیشگیری از آسیب های اجتماعی معاونت امور فرهنگی وپیشگیری از آسیب های اجتماعی معاونت امور فرهنگی وپیشگیری سازمان بهزیستی کشور در سال۱۳۷۷با کمک سازمان بهداشت جهانی برنامه آموزش مهارت های زندگی را ‌بر مبنای‌ نیازهای جامعه ایرانی تهیه کرد.(سازمان جهانی بهداشت،۱۹۹۳،ترجمه واقتباس نوری قاسم آبادی ومحمد خانی،۱۳۷۹).

 

 

۲-۷ تعاریف مفاهیم مهارت های زندگی

 

۲-۷-۱مهارت خود آگاهی

 

خودآگاهی توانایی شناخت خود وآگاهی از خصوصیات ،نقاط ضعف وقوت،خواسته ها،ترس وانزجارهاست.این مهارت با واژه هایی مانند خودپنداره،اعتمادبه نفس وعزت نفس رابطه تنگاتنگی دارد.خودپنداره یعنی تصوری که یک فرد از خود دارد.مجموعه ای از داده ها وعقاید درمورد چگونگی خود.(نیک پرور،۱۳۸۳).

 

خودآگاهی به دو نوع ابتدایی ‌و جمعی می‌باشد.خودآگاهی ابتدایی محصول ارتباط اولیه انسان ها با خودشان است.نمونه این نوع خودآگاهی هنگامی رخ می‌دهد که مردم خود را در یک آینه می بینند.در این نوع خودآگاهی،گرایش ها وایده آل های شخصی از اهمیتی تام برخوردارند.به عبارت دیگر کسی از آن ها تابع تصوری می شودکه از خود وذهن دارند.دومین نوع خودآگاهی،خودآگاهی جمعی است این خودآگاهی هنگامی رخ می‌دهد که مردم معتقدند دیگران رفتارشان را زیر نظر دارند.نوع اول خودآگاهی بیشتر به تمایلات درونی ارجاع دارددر صورت یکه نوع دوم عموما به اداره ی عقیده منتهی می شود.(برکوتیس،۱۳۸۷).

 

۲-۷-۱-۱ نظریه های مربوط به مهارت خود آگاهی

 

اهمیت کنش های خود محورانه

 

ایکس[۲]،ویکلند[۳]وفرویس[۴]،(۱۹۷۳)معتقدند خود محوری سبب می شودتا مردم ‌به این عقیده دست ‌یابند که بین ایده آل ها وکنش هایشان با انتظارات سایرمردم اختلاف وجود دارد.‌به این جهت به نقادی خودشان می پردازندتا بتوانندبین این،عناصر توافق ایجاد کنند.(برکوتیس،۱۹۷۶،ترجمه فرجاد ‌و محمدی اصل،۱۳۸۷).

 

خودسازگاری

 

(کارور[۵]،۱۹۷۵وگیببونز[۶]،(۱۹۷۵)معتقدند خود آگاهی باعث تبلور گرایش ها وارزش های شخصیتی می شود،بعضی تجربیات مبین این نکته اند که گرایش های مردم در تنهایی از شرایط دیگر موقعیتی متاثر می شود.(برکوتیس[۷]،۱۹۷۶،ترجمه فرجاد ‌و محمدی اصل،۱۳۸۷).

 

دیگرتحقیقات نیز می ‌گویند که کنش های اکثر اشخاص تابع شیوه های رایجی است که در جامعه اتفاق می افتد.به عبارت دیگر ما هنگامی به کنش و واکنش دست می زنیم که خود آگاهی محدودی از سودها ویا هزینه ها داشته باشیم.

 

تمایل به شناخت سازگار(تنافرشناختی)

 

خود آگاهی فرایندی است که به خودسازگاری ختم می شود.فستینجرمی ‌گوید که مردم خواستار دسترسی به شناختی سازگار از خود ومحیطشان هستند.اوعقیده دردکه عناصر هر مجموعه شناختی بایستی در تبعیت از یکدیگرباشندواگر این تبعیت پرورش نیابد،تنافر شناختی بروز می‌کند.این نظریه مبین آن است که ناسازگاری شناختی محصول استنباط های تضاد رفتاری از دو یا چند عنصرشناختی دریک زمان می‌باشد.یکی از استنباط های تضاد رفتاری می گویدفلان کار را بکن ودیگری می گویدمخالف آن را انجام بده.(برکونیس،۱۹۷۶،ترجمه فرجادومحمدی اصل،۱۳۸۷).

 

به بیان ساده می توان گفت خودآگاهی یعنی این که فرد بداندچه کسی است؟چه می‌خواهد وچه نمی خواهدوچه چیزهایی برای او خوشایندویا نا خوشاینداست.فردی که دارای خود آگاهی است به راحتی می فهمدکه تحت تاثیر استرس قرار دارد یانه واین امر معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی در رابطه بین فردی مناسب وهمدلانه است.

 

سه جزء مهارت خودآگاهی:خود ارزیابی صحیح،خودآگاهی هیجانی واعتماد به نفس می‌باشد.

 

خود ارزیابی صحیح به معنای آگاهی روشن و واضح از نقاط قوت وضعف-محدودیت ها،توانایی ها،‌ناتوانی هاویادگیری از تجارب افرادی که دارای خود ارزیابی صحیح هستند.به دلیل آگاه بودن از نقاط قوت وضعف ‌خود از تجربیات خود درس می گیرند.انتقادهای دیگران را می‌پذیرند.اهداف وارزشهای خود را می شناسندوبه حقوق ومسئولیت های خود آگاهند.خودآگاهی هیجانی به معنای آگاهی از احساسات وهیجانات خود درموقعیت های مختلف می‌باشد.افرادی که دارای خود آگاهی هیجانی هستند،می دانند در حال حاضر چه هیجانی را احساس می کنندو چرا ومی دانند که چگونه احساسات ،رفتارهای آن ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند.خود آگاهی روانی سه جزء مهم روان انسان افکار،احساس و رفتار می‌باشد.ما انسان ها آن طور رفتار می‌کنیم که احساس می‌کنیم وآن طور احساس می‌کنیم که فکر می‌کنیم.این ارتباط یک ارتباط خطی نیست بلکه تعاملی است وهر یک بر دیگری تاثیر می‌گذارد.هر گونه نگرش،فکرکه موجب تشدید شدن احساسات و در نتیجه رفتارمنفی می شود ناکارآمد نامیده می شود.در خودآگاهی جسمانی این امکان وجود داردکه ویژگی های جسمانی ناخوشایند غیر قابل تغییرمنجر به وجود آمدن

 

افکار ناکارآمد وپس از آن احساسات ورفتارهای منفی شوند.آگاهی از تاثیر افکار نقش بسیار مهمی دربهداشت روانی دارد.

افکار

 

احساسات رفتار

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...