۹٫ بر اساس این فرضیه به ‌عنوان آخرین فرضیه­ای که درمورد ارزش­گذاری زیر قیمت ارائه گردیده، بسیاری از شرکت­های اینترنتی از مفهومم ارزش­گذاری زیر قیمت در جهت جلب توجه رسانه ­ها استفاده می­نمایند. لذا بخشی از زیان­هایی را که از این طریق ایجاد می شود به ‌عنوان بخشی از هزینه­ های بازاریابی شرکت محسوب می­ نماید (حق بین ۱۳۸۷، ۳۷).

 

۲-۱۷-پیشینه تحقیقات

 

۲-۱۷-۱پیشینه تحقیقات خارجی

 

آگاروال و ریولی (۱۹۹۰) دلیل عرضه­های عمومی اولیه را علایق زودگذر سرمایه ­گذاران ارتباط می­ دهند. آن ها معتقدند که سرمایه ­گذاران به صورت غیر عاقلانه نسبت به سهامی که تازه وارد بورس شده است دید خوبی دارند و این باعث می شود تا قیمت سهام به صورت موقت افزایش پیدا کند اما زمانی که آگاهی و اطلاعات سرمایه گذاران افزایش یابد قیمت سهام نیز در بلند مدت کاهش یافته و به قیمت واقعی خود نزدیک می­ شود.

 

جیانگ و کیم (۲۰۰۰) به بررسی اثرات عدم تقارن بین مدیران و سهام‌داران در رابطه با سودآوری از نظر مقدار و زمان در شرکت‌های ژاپنی می پردازند . بر اساس نتایج تحقیق آنان ، هر میزان سطح مالکیت نهادی در شرکت ها افزایش می‌یابد عدم تقارن اطلاعات کمتری بین مدیران شرکت و سایر اشخاص مرتبط در بازار سرمایه وجود خواهد داشت.

 

رابرت و میشاییل (۲۰۰۰) ‌به این موضوع پرداختند که آیا مزایای عرضه عمومی اولیه ارزش شرکت را افزایش می­دهد؟ این مقاله روی ۲ نظریه تمرکز می‌کند:

 

۱)هزینه های نمایندگی به واسطه کاهش ارزش شرکت افزایش می‌یابد.

 

۲)شرکت‌ها عموما هزینه­ های نمایندگی را به واسطه افزایش ارزش شرکت به حداقل کاهش می­ دهند. آن ها ‌به این نتیجه رسیدند که که این ۲ نظریه نمی توانند به راحتی وجود داشته باشند به واسطه مقرراتی که در عرضه های عمومی اولیه رایج است.

 

ایگور و کیت (۲۰۰۱) نقش­ها و وظایف حاکمیت شرکتی و واکنش بورس اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دادند، آن ها با یک تحقیق از نخستین عرضه های عمومی اولیه در سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ ‌به این نتیجه رسیدند که بین هزینه­ های نمایندگی از یک طرف و شاخص های هیات رییسه، ساختار هیات مدیره، مالکیت سهام و عملکرد کوتاه مدت شرکت­ها از سوی دیگر در نمونه هایی از عرضه های عومی اولیه پیوندهای مخفی وجود دارد.

 

ساختار هیات مدیره و مالکیت ممکن است به صورت استراتژیک در عرضه عمومی اولیه مورد استفاده قرار گیرد تا هزینه های نمایندگی را بالقوه کاهش دهد ،در نتیجه تنوع هیات مدیره و مالکیت هر سهم با عملکرد بهتر عرضه های عمومی اولیه در دوره های ارزش گذاری زیر قیمت ارتباط برقرار می‌کند.

 

برنارد بلک (۲۰۰۱) در تحقیق خود در کشور روسیه رابطه بین حاکمیت شرکتی و عملکرد شرکت‌ها پرداخت. او با بهره گرفتن از رگرسیون و سری های زمانی ‌به این نتیجه رسید که بین اندازه هیات مدیره و ارزش بازار سهام رابطه محکم برقرار است.

 

درابتز و دیگران (۲۰۰۳) در تحقیقی در بازار بورس سوییس به بررسی ارزش­گذاری زیر قیمت پرداختند، آنان ‌به این نتیجه رسیدند که در اغلب عرضه­های عمومی اولیه سهام شرکت­ها ارزان قیمت گذاری می­شوند و این نتایج فرضیه ­های ریسک آتی، علامت دهی و ادواری بودن بازار را در توجیه پدیده ارزش­گذاری زیر قیمت بیان می نمود.

 

استوارت و دیگران (۲۰۰۳) به بررسی حاکمیت شرکتی و عناصر آن از جمله هیات مدیره، آیین­ نامه­ ها و قوانین مربوط به آن می پردازد.آن ها اینگونه توضیح می‌دهند که فاکتورهایی در خصوص شرکت­ها وجود دارد که ‌می‌توان از طریق آن ها حاکمیت شرکتی را بهتر توضیح داد از جمله: فرصت­های سرمایه گذاری در صنعت، تولید انحصاری، محیط رقابتی، فضای اطلاعاتی و قدرت نفوذ.

 

عبداله (۲۰۰۴) نقش ساختار مدیریت شرکت به ‌عنوان ابزار راهبری شرکتی را بر عملکرد شرکت مورد بررسی قرار داد. وی با انتخاب نمونه ای شامل شرکت های بورس کشور مالزی برای دوره زمانی ۱۹۹۴-۱۹۹۴ ‌به این نتیجه رسیدند که عموما بین استقلال هیات مدیره و ترکیب مدیریت با عملکرد شرکت رابطه قوی و معناداری وجود ندارد.

 

جاسونگ باک و همکاران (۲۰۰۴) به بررسی حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت پرداختند و ‌به این نتیجه رسیدند که مدیران لایق­تر موجب حاکمیت شرکتی بهتری می­شوند و توجه آنان به ذینفعان بیشتر می­ شود. آنان همچنین بین بازده سهام‌داران به ‌عنوان یکی از پارامترهای حاکمیت شرکتی رابطه مثبتی پیدا کردند.

 

برون و کیلر (۲۰۰۴) در تحقیق خود در بررسی رابطه بین مدیران غیرموظف و عملکرد، ‌به این نتیجه رسیدند که بین نسبت مدیران غیرموظف و عملکرد رابطه مثبتی وجود دارد.

 

دئوزویک و دیگران (۲۰۰۵) پدیده ارزش گذاری زیر قیمت را در بازار بورس هلند بررسی کردند، آنان ‌به این نتیجه رسیدند که در سال­های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ میانگین ارزش گذاری زیر قیمت تقریبا ۱۷/۶ در صد بود و آنکه بین عملکرد بلند مدت سهام جدید و میانگین عملکرد بازار تفاوت معناداری مشاهده نشد.

 

در کل این نتایج نشان داد که ارزش گذاری زیر قیمت در بازار بورس کشور هلند در دوره داغ بازار بیشتر از دوره سرد بازار است.

 

میشل و ویلیام (۲۰۰۶) ‌به این موضوع می پردازند که تغییرات عرضه های عمومی اولیه در سرتاسر دوره­ ها دارای نوساناتی است و در طول بازارهای عرضه عمومی اولیه داغ بسیار وسیع­تر است. در میان شرکت­هایی که قیمت مشکل­تر تخمین زده می­ شود و یا عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر است مشکلات عرضه­های عمومی اولیه بیشتر خواهد بود.آن­ها عرضه­های عمومی اولیه را کاهش ارزش گذاری قیمت نسبت به قیمت معمول تعریف نمودند.

 

لاری و مارتین (۲۰۰۷) ارزش گذاری زیر قیمت و عملکرد بلند مدت بازار را بررسی ‌می‌کنند و همچنین ساختار حاکمیت شرکتی را که نقش مهمی را در عرضه­های عمومی اولیه بازی ‌می‌کنند مانند ساختار مالکیت و مدیران بیرونی. شرکت­های بزرگتر به صورت قابل اتکاتر توسط بازار های عرضه عمومی مورد ارزیابی قرار می گیرند و این به افزایش عملکرد بلند مدت کمک خواهد نمود.

 

لفرت (۲۰۰۷) با بهره گرفتن از از اطلاعات ۴ سال برای تعداد ۱۶۰ شرکت ‌به این نتیجه رسید که افزایش در تعداد اعضای غیر موظف هیات مدیره باعث افزایش ارزش شرکت می­ شود. زمانی که نسبت اعضای غیر موظف و اعضای حرفه ای به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند فقط نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره است که ارزش شرکت را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

لارکر و دیگران (۲۰۰۷) با انتخاب نمونه ­ای شامل ۲۱۰۶ شرکت آمریکایی و بررسی رابطه معیارهای حسابداری و اقتصادی ارزیابی عملکرد و کیفیت نظام راهبردی شرکت پرداختند. آن ها ۳۹ معیار مختلف شامل ویژگی­های هیات مدیره، ساختار مالکیت، سهام‌داران سازمانی، پاداش مدیر عامل و غیره را برای بررسی سیستم حاکمیت شرکتی مورد توجه قرار دادند. نتایج تحقیق آنان نشان می‌دهد که سیستم حاکمیت شرکتی دارای ابعاد متفاوتی است که منجر به رسیدن به نتایج متفاوت در خصوص حاکمیت شرکتی می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...